دانلود کتاب افسردگی نهفته اثر مارگارت رابینسون رادرفورد pdf
«از هر تغییری میترسم اگر شکست بخورم چه؟» هاو به انتهای گذرگاه تاریک نگریست و از ترسش آگاه بود. چه چیزی پیش رویش قرار داشت؟ آیا گذرگاه خالی بود؟ یا خطر در کمین نشسته بود؟ تمامی چیزهای ترسناکی را که امکان داشت برایش اتفاق بیفتد، در ذهنش مجسم کرد. داشت خودش را تا سرحد مرگ می ترساند. بعد به خودش خندید. هاو متوجه شد ترس هایش اوضاع را بدتر میکند. بنابراین کاری را کرد که اگر نمی ترسید میکرد، در مسیری جدید به راه افتاد.
تعهد یعنی قول یا توافقی بین شما و شخصی یا چیزی. مثلاً تعهد به ازدواج، تعهد به شغل یا هدف یا تعهد به فرزندانتان، چیزی است که برایتان اهمیت دارد. آن قدر مهم است که مسئولیت یا فشاری دوچندان به دوش میکشید تا در راستای آن گام بردارید و به تمامی از عهده اش برآیید. با همه وجود برایش وقت میگذارید و زحمتش را به جان میخرید. رسیدگی به افسردگی کاملاً نهفته تعهدی در قبال خودتان است. پس بیایید این فصل را با خودنگری آغاز کنیم.
تا اینجای کار برای این خودنگری ها به خوبی وقت گذاشته اید. متعهد بوده اید! بیایید نگاهی بیندازیم به چیزهای دیگری که در زندگی خود را به آنها متعهد می دانسته اید. عقاید، ساختارها، باورها اشخاص یا اهدافی را فهرست کنید که در طول عمرتان به آنها متعهد بوده اید. شاید همچنان به آنها متعهد مانده باشید یا شرایط به کلی تغییر کرده باشد. بنویسید از آن تعهدات چه آموخته اید. همه تعهدات به خوبی انجام نمیشوند. فقط برخی از آنها انجام شدنی اند.
هیچ یک از این تعهدات سد راه خودمراقبتی شما نمی شود؟ چه چیزی کمک میکند به تعهدتان پایبند باشید؟ چه تعهداتی را رها کرده اید؟ چه چیزی زمینه ساز تعهدتان به درمان خواهد بود؟ همان طور که در فصل قبل بررسی کردیم، انکار سد راه آگاهی و ذهن آگاهی است. انکار و ترس از نگرش های منفی دو مانع اصلی تعهد به درمان اند. در این مسیر ممکن است با چه موانع دیگری روبه رو شوید؟ در اینجا بهچند مانع اشاره میکنیم که با کمال طلبی، ارتباطی تنگاتنگ دارند.
- داشتن تعهدی چنان سخت گیرانه که اگر سستی کنید موجب شرمندگی تان میشود؛
- شروع با هدفی بسیار سخت؛
- تنهایی پیش رفتن و کمک نخواستن در طول راه؛
- ترس از کنار گذاشتن راهبردهای مقابلهای آشنا در مواقع افزایش استرس؛