قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد

قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد

قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد مرجعی است برای دانلود انواع محصولات مورد نیاز از قبیل پاورپوینت ، مقاله ، تحقیق ، ریست پرینتر ، کتاب ، بروشور ، طراحی های گرافیکی ایرانی و خارجی و... می باشد همچنین سایت پاور ورد محصولاتی برای راه اندازی سایت شخصی شما راه اندازی کرده است تا محصولاتی از قبیل قالب های وردپرس، قالب های ووکامرس، قالب های راستچین شده، قالب جوملا و سیستم های فروشگاهی از جمله پرستاشاپ، اپن کارت و مجنتو و قالب های HTML حرفه ای خریداری کنید.

پیوندهای روزانه

<span itemprop="name">دانلود کتاب خورشید خانواده اسکورتا اثر لوران گوده pdf</span>

صبح یک روز از ماه اوت ۶۴۹۱، مردی سوار بر الاغ وارد مونته پوچو شد. بینی صاف و دراز و چشم‌های مشکی داشت با چهره ای نجیبانه. جوان بود؛ شاید بیست و پنج ساله. ولی چهره کشیده و لاغرش قیافه ای جدی به او میداد که سنش را بیشتر می‌نمود. سالخورده های دهکده به یاد لوچیانو ماسکالزونه افتادند. مرد ناشناس هم با همان گامهای آهسته سرنوشت وارد دهکده شد.

شاید یکی از نوادگان لوچیانو بود ولی او یک راست به طرف کلیسا رفت، اما پیش از اینکه بارهایش را از پشت الاغ زمین بگذارد یا به حیوان غذا بدهد یا حتی دست و صورتش را بشوید؛ پیش از اینکه کمی آب بنوشد و خستگی در کند؛ در برابر حیرت همگان ناقوس‌های کلیسا را به صدا درآورد. مونته پوچو، صاحب کشیشِ جدیدی شده بود: «دنسالواتوره» که به زودی اسمش را گذاشتند: «اهل کالابر»

دن سالواتوره همان روز با شرکت سه پیرزنی که کنجکاوی آنها را به کلیسا کشانده بود، مراسم نماز و نیایش را به جا آورد. پیرزن‌ها می‌خواستند بدانند کشیش جدید چه شکلی و چگونه آدمی است. آنها از حرف‌های کشیش جدید افسون شده بودند و برای همۀ اهالی دهکده تعریف کردند که چه وعظ تند و پرشور و بی سابقه ای کرده است. این امر همۀ اهالی مونته پوچو را کنجکاو کرد.

فردا پنج نفر دیگر به تعداد کسانی که به کلیسا آمده بودند، افزوده شد و تا اولین یکشنبه این افزایش هم چنان ادامه داشت. آن روز یکشنبه کلیسا پر از جمعیت بود؛ خانواده ها با همه اعضای‌شان آمده بودند. همه می‌خواستند بدانند آیا کشیش جدید همان کسی است که انتظارش را داشتند یا باید برای او هم همان روشی را که در مورد همکار قبلی اش در پیش گرفته بودند، به کار ببندند.

دن سالواتوره به هیچ وجه مرعوب به نظر نرسید؛ موقع وعظ که شد با اقتدار کلامش را آغاز کرد: به خودتان می‌گویید مسیحی هستید؛ می‌آیید اینجا از پروردگار قوت قلب و آسودگی خاطر طلب کنید چون می‌دانید خداوند نسبت به همه کس و همه چیز عادل و مهربان است؛ وارد خانه اش می‌شوید، اما با پاهای کثیف و نفس بدبو دربارهٔ روحتان حرفی نمی‌زنم که مثل مرکب سیاه است، چون گناهکارید.

https://powerword.ir/?p=307949

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی