دانلود کتاب زمین بر پشت لاک پشت ها اثر جان گرین pdf
دانلود کتاب زمین بر پشت لاک پشت ها اثر جان گرین pdf
اولین باری که متوجه شدم ممکن است موجودی خیالی باشم، بیشتر اوقاتم در مدرسهای دولتی در شمال ایندیاناپلیس، به اسم دبیرستان وایت ریور سپری میشد، جایی که به اجبار نیروهای نامعلوم قویتر ازخودم، باید ناهار را در زمانی مقرر بین ساعت ۱۲:۳۷تا ۱:۱۴ میخوردم. اگر این نیروها وقت دیگری برای صرف ناهار تعیین میکردند، یا اگر بغلدستیهایم موضوع دیگری برای گپ زدن در آن روز تابستانی ماه سپتامبر انتخاب میکردند، پایان داستان جور دیگری میشد. اما آموختهام زندگی داستانی است درمورد شما نه داستانی که شما تعریف میکنید. البته وانمود میکنید نویسنده داستان خودتان هستید. خب چارهای هم جز این ندارید.
زمانی که زنگ رأس ساعت ۱۲:۳۷ زده میشود تصور میکنید این خودتان هستید که میخواهید به صرف ناهار بروید. اما در واقع زنگ مدرسه تصمیم میگیرد. خیال میکنید شما نقاشید اما شما صرفا بوم نقاشی هستید. صدای پچپچ و همهمه در سالن ناهارخوری میپیچید طوری که تنها صدای قابل تشخیص، صدای گپ زدن بچهها بود مثل صدای برخورد امواج با صخره. زیر نور مصنوعی مهتابی نشسته بودم و با خودم در این فکر بودم چهجور همهی ما بر این باوریم که قهرمان داستانهای خود هستیم، حال آنکه، ما در حقیقت موجودات زنده مشابه، ساکن اتاق بزرگ و بدون پنجرهای هستیم که بوی روغن حیوانی، پاک کننده و ضدعفونی کننده میدهد.