قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد

قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد

قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد مرجعی است برای دانلود انواع محصولات مورد نیاز از قبیل پاورپوینت ، مقاله ، تحقیق ، ریست پرینتر ، کتاب ، بروشور ، طراحی های گرافیکی ایرانی و خارجی و... می باشد همچنین سایت پاور ورد محصولاتی برای راه اندازی سایت شخصی شما راه اندازی کرده است تا محصولاتی از قبیل قالب های وردپرس، قالب های ووکامرس، قالب های راستچین شده، قالب جوملا و سیستم های فروشگاهی از جمله پرستاشاپ، اپن کارت و مجنتو و قالب های HTML حرفه ای خریداری کنید.

پیوندهای روزانه

دانلود کتاب خانه روز خانه شب اثر اولگا توکارچوک pdf

پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۴:۲۴ ب.ظ

دانلود کتاب خانه روز خانه شب اثر اولگا توکارچوک pdf


روز عید قدیسه ای که نامش را روی من گذاشتند، باران گرفت، بنابراین صندلی ها را به سالن آوردیم که تا موقع بند آمدن باران آنجا بنشینیم؛ اما باران هیچ وقت بند نیامد؛ بی وقفه از آسمان می بارید. افق را محو کرده بود، سالن به تدریج غرق در آب شد. واقعاً نمیدانم چرا شاید باران داشت از دیوار نفوذ میکرد یا شاید تقصیر سگ بود. با رد پای پنج نقطه ای اش آب را روی زمین به جای می گذاشت.

بیرون، علوفه های خشک، بی صدا در حال خیس شدن بودند، حلزونها در مخفیگاه ها و دنیای زیر برگشان خوشحال بودند و برای جشنواره آماده می شدند – روز رطوبت. چند کیلومتر پایینتر از جاده نووا رودا خانه عجیبی وجود دارد، یا بهتر است بگویم که آن خانـه عجیب نیست بلکه محلش عجیب است. خانـه در درهای باریک و بین قله های پوشیده شده از درخت سبز تیره قرار دارد.

نسبت به دیگر خانـه های آن محله کم ارتفاع تر است و درواقع از هیچ جایی دیده نمی شود به غیر از بالای آن قله ها. آب رود از دو طرف با صدای شلپ شلپ به خانه برخورد میکند و به دیوارهای مرطوب آن تازیانه میزند و همچنان که در چهارچوب در ایستاده و به باران خیره شده بود شروع کرد به تعریف کردن داستان خانواده حلزون هایی که آنجا زندگی میکنند.

پدری درشت هیکل با پوستی زبر و قهوه ای مادری که کمی کوچکتر است و دو بچه شان عصرها در سکوت و تاریکی پشت میز می نشینند – هیچ نوری نیست، چون رطوبت باعث می شود برق قطع شود. پوست تیره و براقشان تنها نور ضعیفی را که در روزهای تیره و تار می تابد منعکس می کند. شبها همه خانواده روی زمین در گوشه خانـه به خواب میروند.

چهار بدن به هم می چسبند، قلبشان آرام میتپد و آهنگ نفس هایشان کند است. صبح ها سینه خیز به سمت گلخانه مرطوب و سرسبز میروند. پشت سرشان رد لیز مانندی به جای میگذارند. با خودشان توت فرنگی های فاسدی را که در لایه ای رنگ پریده از کپک پوشیده شده است، می آورند و در سکوت می جوند.

https://powerword.ir/?p=273018

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی