قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد

قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد

قالب و افزونه و کتاب

سایت پاور ورد مرجعی است برای دانلود انواع محصولات مورد نیاز از قبیل پاورپوینت ، مقاله ، تحقیق ، ریست پرینتر ، کتاب ، بروشور ، طراحی های گرافیکی ایرانی و خارجی و... می باشد همچنین سایت پاور ورد محصولاتی برای راه اندازی سایت شخصی شما راه اندازی کرده است تا محصولاتی از قبیل قالب های وردپرس، قالب های ووکامرس، قالب های راستچین شده، قالب جوملا و سیستم های فروشگاهی از جمله پرستاشاپ، اپن کارت و مجنتو و قالب های HTML حرفه ای خریداری کنید.

پیوندهای روزانه

دانلود کتاب شورشی اثر ورونیکا راث pdf

پنجشنبه, ۲۵ اسفند ۱۴۰۱، ۰۷:۱۷ ب.ظ

دانلود کتاب شورشی اثر ورونیکا راث pdf


شانا به شکم روی زمین افتاده و بلوزش خونی است. لین کنارش زانو زده و به او زل زده بدون اینکه کاری کند، فقط نشسته و به خواهرش خیره شده است. زمزمه میکند «تقصیر من بود نباید به مکس شلیک میکردم. نباید…» به خون روی لباس خیره میشوم. تیر به کمرش خورده، نمیدانم نفس میکشد یا نه. توبیاس دو انگشتش را روی گردنش میگذارد و سرش را به نشانه مثبت تکان میدهد.

میگوید: «باید از اینجا بریم. لین به من نگاه کن، من میارمش، اما خیلی اذیت میشه. باید بدونی که این تنها راهیه که داریم» لین سرش را به نشانه موافقت تکان میدهد. توبیاس کنار شانا زانو میزند و دستش را زیر بازویش می گذارد، بلندش می کند. شانا ناله می کند. جلو میدوم تا کمکش کنم بدن بی حسش را روی شانه اش بگذارد. چیزی گلویم را می فشارد. حس میکنم دارم خفه میشوم. سرفه میکنم تا کمی از این فشار کم کنم.

توبیاس نفس صداداری میکشد و با هم به طرف مرکز بی رحمی میرویم. لین در حالی که تفنگ اش را در دست دارد جلو میرود و من پشت سرشان قدم برمیدارم. سرم را برمی گردانم و نگاهی به پشت سرم می اندازم، اثری از کسی دیده نمیشود. به نظرم خائنها به مقرشان بازگشته اند ولی باید مطمئن شوم. کسی فریاد میزند «هی!» یوریا به طرفمان می دود. «زیک باید میموند و بهشون کمک میکرد جک رو… وای نه» مکثی میکند و ادامه میدهد: «شانا؟»

توبیاس با لحن تندی میگوید: «الان وقت این حرفا نیست، زود برگرد به رک گویی و یه دکتر خبر کن.» ولی یوریا فقط نگاه میکند. «یوریا! برو دیگه. همین حالا!» بالاخره یوریا به خودش می آید میچرخد و دور میشود. تا مرکز بی رحمی کمتر از یک کیلومتر فاصله داریم، اما توبیاس به نفس نفس افتاده و لین حال و روز خوبی ندارد. شانا تا سرحد مرگ خونریزی دارد.

    http://powerword.ir/?p=264977

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی