دانلود کتاب دختری که ماه را نوشید اثر کلی بارن هیل Pdf
دانلود کتاب دختری که ماه را نوشید اثر کلی بارن هیل Pdf
وقتی لونا پنج سالش شد، جادویش هم پنجبرابر شده بود. ولی همهی جادو درونش باقی مانده بود و با پوست و گوشت و خونش آمیخته بود. توی تکتک سلولهایش بود. کاملاً ساکن، پر از آمادگی و بدون هیچ فشاری. گلرک غرغرکنان گفت: «نمیشه اینجوری پیش بره. هر چقدر بیشتر جادو جمع کنه، ممکنه جادوی بیشتری فوران کنه.» برای بچه شکلک درآورد و او را به قهقهه انداخت.
«به حرفم میرسی.» سعی کرد جدی به نظر برسد. زان گفت: «تو که نمیدونی. شاید هیچ جادویی بیرون نیاد. شاید هیچی برامون سخت نشه.» جدا از وظیفهی سختی که در قبال بچههای رهاشده داشت، از چیزهای سخت متنفر بود و چیزهایی که غمانگیز بودند و چیزهای چندشآور.
اگر میتوانست، ترجیح میداد به آنها فکر نکند. کنار دختر مینشست و با هم حباب درست میکردند و با جادو هرکدامشان را به رنگی درمیآوردند. دختربچه دنبال حبابها میدوید، با دست میگرفتشان و روی غنچهی گلها، پروانهها و برگهای درختان میگذاشت. حتی گاهی داخل یک حباب میرفت و روی چمنها غلت میخورد. زان گفت: «اینهمه زیبایی وجود داره. چطور میتونی به چیز دیگهای فکر کنی؟»