دانلود کتاب زوج درمانی هیجان محور اثر لزلی اس گرینبرگ و روندا ان گلدمن pdf
دانلود کتاب زوج درمانی هیجان محور اثر لزلی اس گرینبرگ و روندا ان گلدمن pdf
برد: من سعی می کردم دیر بخوابم و با بی میلی آن کارها رو انجام می دادم، اما در برخی موارد کارم ناتمام می موند. درمانگر: و بعد چه اتفاقی می افتاد؟ برد: بیشتر از همه، مادرم عصبانی میشد. درمانگر: برای تو این رفتار چطور به نظر می اومد؟ برد: فکر کنم احساس بی لیاقتی می کردم. درمانگر: به نظر میاد برات سخت بوده. یه جورایی باید یاد می گرفتی چطور از خودت محافظت کنی. [ آسیب پذیری او از احساس شرم و بی لیاقتی ناشی از گذشته را لمس می کند.] برد: فکر می کنم تمام خانواده ها چنین فرایندی رو پشت سر میذارن، ما چطور باید پشت سرش بذاریم؟
درمانگر: این مسائل در تو اثر گذاشته. به نظرم میاد احساس بدی میده، تو از خشم مادرت می ترسیدی… [ آسیب پذیری را شناسایی می کند.) برد: بیشتر از خشم پدرم می ترسیدم، او من رو می ترسوند. درمانگر: چه جور بود؟ ترسناک بود یا… برد: مادرم خیلی ترسناک نبود، بله، وقتی وظایفم رو تموم نمی کردم خیلی ناراحت می شد، و پدرم کلامی و بدنی خشن بود. چند دقیقه بعد: درمانگر: احساست اینه که، بهتره ادامه بدم و ادامه بدم تا کارها رو به اندازه کافی انجام داده باشم، و این طوری بتونم آروم بشم. حدس می زنم که تو احتیاج داری همه کارهات رو انجام بدی تا بعدش بتونی…
برد: بتونم یه جور احساس کامل بودن داشته باشم. درمانگر: پس اون چیزی که تو رو به جلو می رونه یه حس کامل شدنه، کامل کردن فهرست کارهات یا برنده شدن تو مسابقه کامل کردن؟ برد: به نظرم من دچار کامل کردن فهرستم درمانگر: پس تو یه جورایی دوروبر می چرخی و کیف کاروبار رو با خودت حمل می کنی، تا بتونی خالی اش کنی… برد: اوم. درمانگر:…درسته، بعد میتونی احساس سبک ترشدن کنی (می خندد). (دغدغه محوری او را می یابد.] در این جا می بینیم که مرد درباره باکفایت بودن نگران است و نیاز دارد کارها را کامل کند. او از صمیمیت نمی ترسد اما دنیایش را به شکلی ابزاری تر سازماندهی کرده است…
